کتاب دوم: ندامتگاه
ژاک به ندامتگاه فرستاده می شود . کتاب « ندامتگاه » زمانی که چند ماه از اقامت ژاک در ندامتگاه می گذرد آغاز می شود . آنتوان ، برادر بزرگ ژاک ، که پزشک متخصص کودکان است ، از ملاقات با ژاک ممنوع شده بود . آنتوان به این سکوت ژاک و همین طور ممانعت پدرش از ملاقات با ژاک ، مشکوک می شود . یک روز بدون اطلاع قبلی به ندامتگاه می رود . آنتوان می بیند که برادرش از تنهایی و رخوت آسایشگاه ، دچار افسردگی و کرختی شده است .
بعد از این ملاقات ، آنتوان با پدرش مجادله ای کرد و در نهایت توانست با کمک کشیشی ، پدرش را راضی کند که ژاک را از ندامتگاه خارج کند . آنتوان ژاک را در منزل خودش برد و با هم شروع به زندگی کردند .
در تمام این مدت ، روابط بین ژاک و دانیل ، به طور مخفیانه حفظ شده بود .
:: برچسبها:
خانواده ,
:: بازدید از این مطلب : 140
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0